شهید حمید فتحی مقدم
زندگی نامه
شهید حمید فتحی مقدم ، فرزند تقی و بانو منصوره امین ، تاریخ تولد : 15/06/1345 ، 17 ساله ، مجرد ، بسیجی ، اعزام از سپاه ، ولی در بسیج حقوقی به آنها داده نمی شد وهمه به او می گفتند که چرا در جایی که به شما حقوق نمی دهند کار می کنید ؟ ولی در پاسخ به آنها می گفت که من برای خدا کار می کنم وتعهدی نسبت به انقلاب وامام دارم . زمانی که می خواست به جبهه برود چون در آن زمان نیاز به رضایت نامه پدر ومادرش بود و پدر ومادرش رضایت چندانی برای رفتن او به جبهه نداشتند به نزد خواهرش رفت واز او خواست که برای او امضا کند وبا التماس فراوان از خواهرش توانست او را متقاعد کند تا برگه اش را امضاء کند وبالاخره موفق شد وبرای دوره آموزشی به چالوس اعزام شد وبعد از آن به جبهه اعزام شد ، جبهه تأثیر زیادی در اخلاق وروحیات او داشت یعنی در دوران کودکی کمی شیطان بود ولی وقتی که از جبهه به مرخصی می آمد ساکت بود یعنی حالات روحی ومعنوی بسیار بالایی داشت و مودبانه و متین رفتار می کرد و همه ی خانواده به او احترام می گذاشتند .همیشه همه را به مسائل عبادی ومعنوی توصیه می کرد وبه همه تذکر می که نماز را اول وقت وتا آن جایی که می توانند به جماعت بخوانند وضمنأ درنماز جمعه شرکت کنند . محل شهادت : مریوان عملیات والفجر 4 ، تاریخ شهادت : 01/08/1362 ، مزار شهید : گلزار شهدای آستانه اشرفیه
وصیت نامه : کشورى که مردمان عاشق داشته باشد که مانند پیرزنى که تنها دارایى اش چند عدد تخم مرغ لباس و مقدارى خوراکى است را تقدیم رزمندگان جبهه هاى جنگ مى کند ، هرگز اینچنین ملتى شکست نخواهد خورد. پیامى دارم به خانواده عزیزم:
پدر و مادر جان! به شما وصیت مى کنم که مانند آن مادرى باشید که تنها فرزند خود را داد و وقتى جنازه فرزندش را مى‌آورند که سر در بدن نداشت آن مادر با تمام وجود آن سر را به هوا پرتاب مىکند و مى گوید امانتى که دادم پس نمى گیرم . پدر و مادرم . در کارهایتان صبر و مقاومت پیشه کنید که نشانه دوستان خدا صبر و مقاومت در مقابل مشکلات است. ازشما مى خواهم که همیشه در نمازهاى جماعت بخصوص در نمازجمعه شرکت فعال داشته باشید و متاع دنیوى را رها کنید همانطورى که پیامبر (ص) مى فرماید دنیا مرزى بیش نیست.
وصیتى دارم به برادران و خواهرانم که پیام رسان واقعى شهدا ء باشید.
وصیتم به دوستان و آشنایان :
...جبهه ها را خالى نگذارید و بدانید که هر شهید که خونش بر زمین ریخته مى شود یک سلاح در جبهه خالى مى ماند واین شما هستید که باید این سلاح را بردارید و بدانید که امروز اسلام مظلوم است و شما یاران و یاوران اسلاام و قرآن باید با شرکت فعال خود در جبهه ها به دشمنان اسلام نشان بدهید که مانند اهل کوفه نیستیم که حسین زمان خود را تنها بگذاریم و همانطوریکه اماممان گفت رضایت پدر ومادر شرط نیست و کلاه شرعى بر سر خود نگذارید که چون بگوید درس دارم ، لیاقت ندارم که به جبهه ها بروم همانطوری که گفتم امروز اسلام احتیاج به نیرو دارد و از سربازان سست عنصر دوران على(ع) نباشید که بگوید الان هوا سرد است باشد که تابستان بیاید و برویم و چون تابستان آمد بگوید پاییز بیاید مى روم . نه بلکه همین الان بروید چون اگر خداى نکرده جبهه ها خالى بماند مانند آن زمانى مى‌شود که مى آیند و شرف و ناموس و حیثیت کشور ما را از ما مى گیرند و از شما مى خواهم که یک مقدار به خون شهداء فکر کنید و بدانید که این شهیدان به خاطر چه مى روند و تا به حال باید خون این همه شهیدان شما را تکان داده باشد .